alem
21 آبان 1401 - 12:32

شهیدی که سرانجام توانست عرشیان آسمان را برای شهادتش راضی کند

مهدی همیشه با حسرت درباره شهیدان صحبت می‌کرد و حتی در تصویر پروفایل خودش هم نوشته بود: «گاهی آرزوی شهادت کردن من عرشیان را به خنده وا می‌دارد.» این آرزو همیشه با او بود و سرانجام او آن قدر تلاش کرد تا توانست عرشیان را راضی کند و فرشتگان آسمان او را پذیرفتند. خبرگزاری فارس از قم: طلبه شهید مهدی زاهدلویی، یکی از بسیجیان مدافع امنیت بود که در دومین روز اغتشاشات اخیر یعنی 30 شهریور در میدان شهید امینی بیات قم با سلاح سرد مورد حمله اغتشاشگران قرار گرفت و پس از 11 روز تحمل جراحت شدید، دهم مهرماه به درجه رفیع شهادت نایل شد. در چهل روز اخیر خون پاک این شهید منشاء برکات زیادی در شهر قم شده و نام و یادش در جای جای این شهر جاری است. روز گذشته، جمعه 20 آبان نیز اربعین شهادتش با حضور هزاران نفر از مردم انقلابی منطقه محروم «نیروگاه قم» برگزار شد. به پاس قدردانی از این شهید عزیز مدافع امنیت، گفت‌وگویی با خانواده و دوستان شهید انجام داده‌ایم که تقدیم شما می‌شود. اربعینخانوادهادب و احترام به دیگران بزرگترین ویژگی مهدی بود ادب و احترام به دیگران بزرگترین ویژگی مهدی بودبهرام زاهدلویی، پدر شهید مهدی زاهدلویی که اصالتا اهل روستی «قوزلو» زنجان است، می‌گوید: مهدی متولد 1381 بود، هنوز بیش از 6 ماه نداشت که به قم مهاجرت کردیم و او تمام دوران تحصیل ابتدایی و متوسطه را در قم گذراند. از حدود یک سال قبل هم از من خواست تا با ورودش به حوزه علمیه موافقت کنم و به این ترتیب در مدرسه امام محمد باقر(ع) مشغول تحصیل دروس حوزوی شد. حوزه علمیهاو درباره ویژگی‌های رفتاری شهید در منزل می‌گوید: شاخص‌ترین ویژگی او در رفتار با خانواده احترام و ادب فوق العاده‌ای بود که همیشه رعایت می‌کرد. با اینکه مشغول تحصیل درس حوزه بود، همزمان برای تامین هزینه های شخصی خودش، همراه با دایی‌اش به کارگری در کارگاه تولید تیرچه و بلوک مشغول بود. من خودم هم یک کارگر کارخانه هستم ولی گاهی اوقات مهدی زودتر از من به منزل می آمد. وقتی من وارد منزل می شدم، به سمت من می آمد و دست‌های من را می‌بوسید. این احترام و محبتی که او به بزرگترهایش رعایت می‌کرد از او شخصیتی دوست‌داشتنی بین اقوام و بستگان ساخته بود. پدر شهید زاهدلویی در ادامه درباره عشق وافری که فرزندش به اهل بیت(ع) داشت، گفت: مهدی آرام و قرار نداشت، از دوره نوجوانی همیشه نوکری مجالس اهل بیت(ع) را جزو مهمترین کارهای خود می‌دانست. مخصوصا در دهه اول محرم که تقریبا همه کارهای شخصی خودش را تعطیل می‌کرد و بیشتر وقتش را به خادمی آستان مقدس امام‌زاده سید معصوم(ع) که در نزدیکی منزل ما قرار دارد، اختصاص می‌داد. در طول سال هم همیشه کارهایی که برای خودش در خادمی امام‌زاده به عهده گرفته بود را پیگیری می‌کرد.  در بین فامیل هم هر جا مجلس مذهبی برگزار می‌شد برای زیارت عاشورا خواندن داوطلب بود و همه فامیل از این جهت خاطرات او را به یاد دارند. مهدی برات شهادتش را در اربعین امسال گرفت مهدی برات شهادتش را در اربعین امسال گرفتپدر شهید در ادامه گفت: مهدی با اینکه در تمام مجالس امام حسین(ع) پیشتاز و داوطلب بود، اما هیچ وقت قسمتش نشده بود به زیارت آن حضرت برود. چند روز قبل از اربعین امسال در همان کارگاه ساختمانی که با دایی اش کار می کرد، به او گفته بود دایی جان شما که به زیارت امام حسین(ع) می روی دعا کن که من شهید بشوم. دایی او هم گفته بود؟ الان که نه جنگ است و نه حادثه ای پیش آمده، چطور می خواهی شهید بشوی؟ مهدی هم به او گفته بود: شما کاری نداشته باش فقط دعا کن من شهید بشوم. بعد از اینکه برادر همسرم یعنی دایی آقا مهدی از سفر اربعین برگشت، خانوادگی به دیدار او رفته بودیم. مهدی در میان جمع به سمت دایی‌اش رفت و در گوش او چیزی گفت. ما از پرسیدیم مهدی چی گفت و او هم موضوع را برای ما تعریف کرد و رو به مهدی گفت: برای شما دعا کردم عاقبت به خیر بشوی. در واقع مهدی برات شهادتش را اربعین همین امسال از آقا گرفته بود. هر موقع با او کار داشتیم یا باید سراغش را از دوستانش در بسیج می گرفتیم یا از خادمان هیئت محل و امام زاده ای که در آن فعالیت داشت. در طول دورانی که بیماری کرونا فراگیر شده بود، همیشه به صورت جهادی در خدمت قرارگاه مبارزه با کرونا بود. خاطره هست یک بار به گفتم مهدی جان ما هم یک خانواده کارگر هستیم، از بسته های معیشتی که توزیع می شود شامل ما می شود یا نه؟ مهدی به من گفت: پدرجان خدا را شکر ما سلامت هستیم و کار می کنیم و سقفی بالای سرمان داریم. خانواده‌های زیادی هستند که نه درآمدی دارند و نه مسکن مناسبی دارند و حتی یکی دو تا مریض هم در منزل دارند. بسیجکرونابه صورتسرانجام عرشیان آسمان را برای شهادتش راضی کرد سرانجام عرشیان آسمان را برای شهادتش راضی کردسجاد حسین‌خانی از دوستان بسیجی شهید مهدی زاهدلویی است که از او خواستیم درباره فعالیت‌های شهید زاهدلویی در بسیج و روحیاتش بگوید. او در ابتدا با اشاره به اخلاص در رفتار شهید زاهدلویی گفت: مهدی یک عهد دیرین با شهدای گمنام داشت. وقتی جایی می رفتیم که مقبره شهید گمنام در آن نزدیکی بود، اصرار داشت که دقایقی در کنار آن شهیدان باشیم و خودش هم حتما با آن شهیدان خلوت می کرد. حسین‌خانی افزود:در فعالیت‌های بسیج هم همیشه برای کارهای سخت‌تر داوطلب بود و گاهی دوستان به شوخی به او می گفتند «دنبال شربت شهادت هستی». از ویژگی‌های دیگرش این بود که روحی لطیف داشت و بسیار به فکر افراد ضعیف و محروم جامعه بود. با اینکه خودش کارگری می‌کرد و درآمد زیادی هم نداشت، بیشتر پول شخصی‌اش را صرف کمک به محرومین می‌کرد. گاهی اوقات که می‌دید پیرمردی یا خانمی در کنار خیابان برای امرار معاش دستفروشی می کند، نزد او می‌رفت و مقدار زیادی از این فرد خرید می‌کرد. سپس همان اقلام را به او هدیه می‌کرد تا بار دیگر بفروشد. در همین اواخر هم وقتی همه دوستان به پیاده‌روی اربعین رفته بودند و او به دلیل موضوع سربازی و تحصیل امکان حضور در سفر اربعین را نداشت، برای خدمت به زائران به قرارگاه اربعین قم می‌رفت. مطلب دیگر در رفتار او این بود که نسبت به مسائل انقلابی همیشه دغدغه داشت و جزو کسانی نبود که بیکار و بی تفاوت باشد. همیشه درباره این موضوعات در حال گفت‌وگو و تبیین مسائل با دیگر دوستان بود. در انتخابات سال گذشته هم که در یکی از میادین شهر قم برنامه گفت‌وگویی برای مردم در حال برگزاری بود، مشارکت داشت و از این ظرفیت برای تبیین استفاده کرد. این دوست شهید با اشاره به آرزوی دیرین شهید زاهدلویی برای شهادت گفت: مهدی همیشه با حسرت درباره شهیدان صحبت می‌کرد و حتی در تصویر پروفایل خودش هم نوشته بود: «گاهی آرزوی شهادت کردن من عرشیان را به خنده وا می‌دارد.» این آرزو همیشه با او بود و سرانجام او آن قدر تلاش کرد تا توانست عرشیان را راضی کند و فرشتگان آسمان او را پذیرفتند. گزارش: مهدی تاجیک پایان پیام / 78032
منبع: فارس
شناسه خبر: 846292